آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
فریاد مرورم کن خط به خط از نو... خیلی دلم گرفته دلم گرفته خدا کجایی دلم میخواد یکی همه اش حالمو بپرسه! دلم میخواد یکی بگه میفهممت! دلم میخواد یکی دلداریم بده ولی نمیدونم واسه چی! گم شدم خدا گم شدم احساسی ندارم فقط خسته ام کاش تو جوابم میدادی کاش...... نگفته بودم به تو؟؟؟!!!!!! چه بد... مهم نیست مهربان من حالا میگویم... در آینه نگاه کن...حالا بخند... دیدی؟؟ ببین لبخندت چه زیباست...!!! پس همیشه بخند... همیشه....َ
من چقدر دلتنگم
که باران را می شناسد
بی آنکه به پابوس تو آیم ، از دور هر شب به درگاه درت بوسه فرستم ای ضامن آهو نظری بر دل من کن من اذن دخول خوانده ام و منتظر اذن تو هستم من را بطلب تا که به سر سوی تو آیم بر پای ضریحت بنشینم به نیایش
انگار شده ام یک در ... که هر زمان کسی از چیزی عصبانی ست مرا محکم به هم میکوبد...
انگار شده ام دیوار ... که هر زمان هر کسی که دلش بخواهد میخی به من می کوبد ... کسی مقصر نیست ... من بیش از حد لازم نجابت خرج دنیا ومردمان میکنم ... همین.تلخم آقا اینروزها ... بسیار تلخم ... تلخ و ابری و مثل آسمان شهرمان بی باران ... چرا باید بپوشانم غمم را گریه ام را.؟؟؟؟!!!!! کسی مرا نمیفهمد من زیر آوار درد میشکنم روزی!!!!!!
دلايل بودنم ر ا در این دنیا مرور مي کنم هر روز هر روز از تعدادشان کم ميشود آخرين بار که شمردمشان تنها يک دليل برايم مانده بود آنهم ديدن تو بود
دلم کمی گریه می خواهد کمی هوای بارانی کمی حس شاعرانه کمی فضای عارفانه دلم یک وجب تنهایی می خواهد یک آسمان آبی می خواهد دلم پرواز می خواهد کمی اوج می خواهد دلم کمی... نه کمی بیشتر آرامش میخواهد دلم تنها چیزی که نمی خواهد صبر است و سکوت
![]() ![]() |