آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
فریاد مرورم کن خط به خط از نو... عشق، شیر شد الهی داراتر از من کیست که تو دارایی منی... تو بیش از حد خدایی لیلی قصه اش را دوباره خواند . برای هزارمین بار . حرف بزن حرف بزن سال هاست ، تشنه ی یک صحبت طولانی ام ... جا مانده است، چیزی.......جایی.....که دیگر هیچگاه هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد...............! تلخ تلخم،
چیزی دارد تمام می شود
چیزی دارد آغاز می شود ترک عادت های کهنه و خو گرفتن به عادتهای نو این احساس چنان آشناست که گویی هزاران بار زندگیش کرده ام می دانم و نمی دانم. چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه دستی ظرفی را چرک میکنند نه به حرفی دلی را آزرده تنها شمعی قانع اند و اندکی سکوت,,, من حسینم ![]() ![]() |