عرفان
 
درباره وبلاگ


زخمی عمیق بر پهلویم است. روزگار نمک میپاشد و من پیچ و تاب میخورم و همگان گمان میکنند که من مستم ومیرقصم.....
آخرین مطالب
پيوندها
  • خرید ساعت مچی
  • جمع دانشجویی
  • میلاد خانه
  • lonly.girl
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فریاد و آدرس پریدخت.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 93
بازدید دیروز : 27
بازدید هفته : 93
بازدید ماه : 208
بازدید کل : 27516
تعداد مطالب : 76
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

دریافت همین آهنگ

فریاد
مرورم کن خط به خط از نو...




لیلی قصه اش را دوباره خواند . برای هزارمین بار .
و مثل هر بار لیلی قصه باز هم مرد .
لیلی گریست و گفت :
- کاش این گونه نبود .
خدا گفت :
هیچ کس جز تو قصه ات را تغییر نخواهد داد . لیلی ! قصه ات را عوض کن .
لیلی اما می ترسید . لیلی به مردن عادت داشت .
تاریخ به مردن لیلی خو کرده بود .
خدا گفت :
لیلی عشق می ورزد تا نمیرد . دنیا لیلی زنده می خواهد . لیلی آه نیست . لیلی اشک نیست . لیلی معشوقی مرده در تاریخ نیست . لیلی زندگی ست . لیلی ! زندگی کن . اگر لیلی بمیرد دیگر چه کسی لیلی به دنیا بیاورد ؟ چه کسی گیسوان دختران عاشق را ببافد ؟ چه کسی طعام نور را در سفره های خوشبختی بچیند ؟ چه کسی غبار اندوه را از طاقچه های زندگی بروبد ؟ چه کسی پیراهن عشق را بدوزد ؟ لیلی! قصه ات را دوباره بنویس .

لیلی به قصه اش برگشت .
این بار اما نه به قصد مردن ، که به قصد زندگی .
و آن وقت به یاد آورد که تاریخ پر بوده از لیلی های ساده ی گم نام .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







جمعه 27 بهمن 1391برچسب:, :: 20:56 ::  نويسنده : خودم وغصه