آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
فریاد مرورم کن خط به خط از نو...
خواب دیدم باران آمد... و کوچه ی مست از بوی خاک باران خورده ، سکوتش را نعره کشید... و من پای برهنه در مستی کوچه دویدم ... و یکی صدایم کرد ... و صدایش دلم را لرزاند ... و دیدم که به دستم چتری داد ... اما نیاز من چتر نبود ...
تب داشتم ... نظرات شما عزیزان:
![]() ![]() |